قدس آنلاین- بر این باور هستم که آموزش و پرورش برای رفع دغدغههای تربیتی موجود، باید به ظرفیتهای دینی بیشتر توجه کند. آشنایی با دین لزوماً فعالیت پر شمار جاری که به عنوان دینی انجام می گیرد، نیست و اساساً این قبیل کارها را هر چند برخی خوب باشد، اما بی ارتباط با فعالیت و مأموریت دینی میدانم. یا حتی بهتر است بگوییم آنها حرکتهای نمادینی از دین هستند تا تربیت دینی. این در حالی است که در تربیت باید به مأموریت دینی در پرورش یک انسان مسئول برخوردار از شاخصهای ارزشی همت گماشت.
شاید ضرورت آشنایی تخصصی و مهارتی مبانی دینی برای کارشناسان و برنامهریزان ضرورتی اجتناب ناپذیر بوده و این موضوع در امور تربیتی بیش از هرجای دیگر لازم به رصد و پیگیری باشد. شاید نبود این خصیصه موجب شده است تا از ظرفیتهای لایزال برنامههای دینی که با روح و روان مخاطب مؤانست دارد به شایستگی بازنمایی نشود.
دغدغههای آموزش و بهتبع آن غول کنکور و آزمونهای شبه کنکورهای میان و درون پایهای از یک سو و نظام گزارشهای آماری و حجمی فعالیتهای جاری و نمادین از سوی دیگر، بزرگترین نشانه در کم توجهی و البته بیمهری به برنامههای بنیادین در تربیتی امروز است. امروز بیهیچ تردیدی جای فعالیتهای عمومی و بالینی تربیتی در برنامههای تکاملی وتربیتی دینی خالی است.
من اگر جای وزیر آموزش و پرورش بودم، فعالیتهای پرورشی را حداقل تا نوسازی مبتنی بر نیازها و ضرورت و متناسبسازی برنامههای آن با نیاز و زندگی خانواده ایرانی اسلامی متوقف میکردم. این اقدام که خود سرآغاز اتخاذ یک راهبرد استوار در هندسه تربیت بومی و صدالبته عملیاتیسازی زیر نظامهای سند تحول است، نه تنها کسی را نگران نمیکند، بلکه سیستم را از دغدغههای پیوسته حاصل از نبود یک نقشه راه جامع تربیتی کارآمد و برایند محور رهایی خواهد بخشید. به نظرم پایین کشیدن فتیله فعالیتهای نخنما، پرتکرار و جزیرهای امور پرورشی با هدف خانه تکانی و روز آمدسازی فعالیت آن جز خدمت به چابک سازی و اثربخشی امور پرورشی نخواهد بود.
این یک واقعیت است که امروز بزرگترین چالش آموزش وپرورش دهه ۹۰، امور تربیتی خسته و فرسوده و باری به هر جهت است و این واقعیت در بی سویی حاکم بر آثار و بر وندادهای آن خودنمایی میکند. سکوت یک ساله و محدودسازی فعالیتهای آن به صف و کف مدرسه و کلاس، فرصت تنفس داده و فاصله آن را با واقعیتهای کار تربیتی که با تبلیغ و جریانسازیهای حبابی و... عمیق شده است، ترمیم خواهد کرد.
فعالیت جاری امور تربیتی که بیش از حد نخ نما و بیرنگ و رو است، این تلقی را ایجاد کرده است که گویا متولیان امر نمیدانند که اوضاع دگرگون شده و زمانه تغییر کرده و زمینه، ذائقهها و نیازها تفاوتی جدی با گذشته پیدا کرده است. برای همین معتقدم و بارها گفتهام باید نتیجه کار پرورشی را نه در بوق رسانهها بلکه در خانه و جامعه دید و داوری کرد.
اصولاً پرورشی با وجود سمپادی چون خانواده که میتواند قدرشناسانه صدای پرورشی باشد، دیگر چه نیازی به خوراکسازیهای تبلیغاتی و به صف کردن رسانهها دارد؟ پرورشی باید با کف مدرسه، نیازها، انتظارات و مطالبات خانوادههای به ستوه آمده آشتی کند و جدی و به واقع در راستای آن انجام مأموریت نماید.
امروز پرورشی نه تنها از آموزههای حیاتبخش و زندگیسازی که تعهدات فردی و شهروندی را تعمیق میبخشد، غفلت کرده، بلکه از بسیاری نسخههای عصری در زمینههای آگاهیهای روزآمد و کاربستی نیز دور مانده است. بهتر این است که بگوییم پرورشی بیش از هر زمان دیگر نیازمند اصلاح هندسه تربیتی خود با عیار آموزههای فطری دین در قالبهای نوین و متناسب است. امروز که در آستانه ورود به چهارساله دوم دولت تدبیر و امید هستیم، امور تربیتی بیش از هر زمان دیگر به تدبیر و امیدبخشی نیاز دارد تا کمی از انباشت نگرانیهای تربیتی خانوادهها کاسته و مدرسه را به جایگاه خانه دومی نزدیکتر سازد.
مدرسه تا زمانی که تحت مدیریت امور تربیتی به کانونی از مهر، محبت و عواطف انسانی تبدیل نشود، جایگاه و مرجعیت فرهنگی و اجتماعی را نیافته و جز چند ساعت آموزش روزانه که به سختی و لَختی تحمل میشود، محیط مألوف و مأنوس دانشآموزان نخواهد شد.
*مدیرکل سابق فرهنگی و هنری وزارت آموزش و پرورش
نظر شما